محل تبلیغات شما
چه سحرگاه تلخی بود.
رویاها به ناگاه زنده شدند.
پا گذاشتند بر دلم.
دلتنگی را از لب پنجره برداشتند.
پاشیدند در فضای اتاق.
و خواب را از چشم هایم ربودند.
با خود بردند زیر باران در فضای بیرون.
تا کل امروز را بوی دلتنگی بدهم.

آسمان فقط می داند.
چند ابر پنهان.
در این پاییز رو به پایان.
در دل آدم ها باریده.
تا آدم ها رسما تنها.
به استقبال سرد ترین فصل عمر رفته باشند.
اما این روزها هم خواهد گذشت.
مثل آدم های قصه پاییز.

یک مسیر دور نزدیک

پرواز رویای بی بال

بارانم ،منتها قطره ای

آدم ,پاییز ,قصه ,ها ,فضای ,های ,در فضای ,آدم ها ,را از ,آدم های ,قصه پاییز

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ساخت قالب سبد میوه مهندس علیزاده کاش آسمان آبی بود آرشیو من فروشگاه دستگاه دلمه پیچ | خرید دلمه ساز Dolmer وبلاگ مسجد امام حسین(ع) روستای كیاگهان و دادقانسرا از توابع بخش کومله شهرستان لنگرود نسیم سخن علوم ماورا gelteocole raspratanis خاطرات و خلاصه دروس یک معلم(اشرف گلی)