بیا به عقب برگردیم.
به زمانی که از آن ما نبود.
و ما با واژه آشنایی، آشنا نبودیم.
شاید تحمل تنهایی حالا.
راحت تر از این آشنایی بود.
بیا به عقب برگردیم.
به زمان اولین مواجهه ها.
که در مرز آشنایی و تنهایی.
جایی میان تردید خود.
پناهنده بودیم.
بیا به عقب برگردیم.
شاید این بار.
جور دیگری با هم آشنا شدیم.
و زمان جور دیگری گذشت.
تا دست های ما خالی از هم نباشد.
برگردیم ,بیا ,عقب ,شاید ,زمان ,تنهایی ,عقب برگردیم ,بیا به ,به عقب ,جور دیگری ,برگردیم به
درباره این سایت